صفت تفضیلی:
more feminineصفت عالی:
most feminine(دستور زبان) جنس زن، مربوط به جنس زن، مؤنث، مادین، زنان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The feminine of the word "poet" is "poetess."
مؤنث واژهی «شاعر» میشود «شاعره».
"her" is a feminine pronoun.
"she" عبارتاستاز: یک ضمیر مادین (مؤنث).
زنانه، زنمنش، ظریف و لطیف، مادگانی، مادگانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a soft feminine voice.
او صدایی ملایم و زنانه داشت.
be feminine
زنانه باش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feminine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feminine