فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

DNF

ˌdiːenˈef ˌdiːenˈef

گذشته‌ی ساده:

DNFed

شکل سوم:

DNFed

سوم‌شخص مفرد:

dnfs

وجه وصفی حال:

dnfing

شکل جمع:

dnfs

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: dnf

DNF مخفف عبارت did not finish است.

در معنای دوم همچنین در حالت گذشته‌ی ساده و شکل سوم می‌توان از DNF'd به‌جای DNFed استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun countable

ورزش به خط پایان نرسید، عدم اتمام، به پایان نرساند، ناتمام (عبارتی که نشان می‌دهد ورزش‌کار شرکت‌کننده به هر دلیلی قادر به تکمیل و اتمام مسابقه نبوده است)

He was frustrated to see DNF next to his name.

او از اینکه کنار نامش «به خط پایان نرسید» نوشته شده بود، ناامید شد.

After a sudden injury, the cyclist had no choice but to accept a DNF.

پس‌از آسیب‌دیدگی ناگهانی، دوچرخه‌سوار چاره‌ای جز پذیرش DNF نداشت.

verb - intransitive verb - transitive informal

ورزش (مسابقه‌ها و رویدادهای ورزشی) به پایان نرساندن، به خط پایان نرسیدن، به اتمام نرساندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The racer DNF'd the event when his bike broke down.

شرکت‌کننده به‌دلیل خراب شدن دوچرخه‌اش نتوانست مسابقه را به پایان برساند.

He was leading the marathon but unfortunately DNFed due to an injury.

او در ماراتن درحال پیشتازی بود اما متأسفانه به‌دلیل آسیب‌دیدگی نتوانست مسابقه را به اتمام برساند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد DNF

  1. abbreviation commonly used in sports and racing to indicate that a competitor did not complete the event or race
    Synonyms:
    did not finish

ارجاع به لغت DNF

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «DNF» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dnf

لغات نزدیک DNF

پیشنهاد بهبود معانی