با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Eagle

ˈiːɡl ˈiːɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    eagled
  • شکل سوم:

    eagled
  • سوم‌شخص مفرد:

    eagles
  • وجه وصفی حال:

    eagling
  • شکل جمع:

    eagles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
جانورشناسی عقاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The eagle soared high in the sky.
- عقاب در آسمان اوج گرفت.
- I spotted an eagle.
- عقابی را دیدم.
- The eagle's call echoed through the canyon.
- صدای عقاب در ژرف‌دره پیچید.
noun countable
ورزش ایگل (در گلف) (وارد کردن توپ داخل سوراخ با دو ضربه کمتر از تعداد ضربات مجاز برای آن سوراخ)
- He celebrated his victory with an eagle.
- پیروزی‌اش را با ایگل جشن گرفت.
- the golfer's beautiful eagle
- ایگل زیبای گلف‌باز
verb - transitive
ورزش با دو ضربه کمتر توپ را وارد سوراخ کردن، ایگل کردن (در گلف)
- I hope to eagle.
- امیدوارم با دو ضربه کمتر توپ را وارد سوراخ کنم.
- They eagled three holes.
- آن‌ها سه سوراخ را ایگل کردند.
noun countable
سکه‌ی طلای ده‌دلاری (که پشت تصویر عقاب را داشت و ضرابخانه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا از سال ۱۷۹۵ تا ۱۹۳۳ آن را ضرب می‌کرد)
- They seek out the eagle.
- آن‌ها به‌دنبال سکه‌ی طلای ده‌دلاری هستند.
- I found a rare eagle in my grandfather's coin collection.
- سکه‌ی طلای ده‌دلاری کمیابی را در مجموعه‌سکه‌های پدربزرگم پیدا کردم.
noun
عقاب (نشان پرچم واحد نظامی روم باستان)
- The eagle symbolized power for the Roman army.
- عقاب برای ارتش روم نماد قدرت بود.
- The eagle was a source of inspiration for Roman soldiers.
- عقاب منبع الهام سربازان رومی بود.
noun
عقاب (نشان سرهنگی در نیروی زمینی و نشان ناخدا یکم در نیروی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا)
- The eagle on his uniform gleamed in the sunlight.
- عقاب یونیفرمش زیر نور خورشید می‌درخشید.
- The eagle insignia signified his high rank.
- نشان عقاب نشان‌دهنده‌ی رتبه بالای او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eagle

  1. noun Any of various large keen-sighted diurnal birds of prey noted for their broad wings and strong soaring flight
    Synonyms: bird-of-jove, falcon, hawk, erne, raptor, Aquila (Latin), eaglet, aerie, aquila, griffin, crow, eaglet (young eagle). associatedwords: aquiline, bird-of-prey, ern, eyry
  2. verb Shoot two strokes under par
    Synonyms: double birdie

ارجاع به لغت eagle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eagle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eagle

لغات نزدیک eagle

پیشنهاد بهبود معانی