امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Embarrassable

ɪmˈbɛrəsəbl ɪmˈbærəsəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شرمنده، خجالت‌زده، شرم‌زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The embarrassable child blushed at every compliment.
- بچه‌ی شرمنده با هر تعریفی سرخ می‌شد.
- She was embarrassable, even over minor mistakes.
- او حتی به‌خاطر اشتباهات جزئی خجالت‌زده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت embarrassable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embarrassable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embarrassable

لغات نزدیک embarrassable

پیشنهاد بهبود معانی