امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exsert

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive adjective
بیرون دادن، برآمده بودن، جلو دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exsert

  1. verb Thrust or extend out
    Synonyms: stretch-out, put out, extend, hold out, stretch forth

ارجاع به لغت exsert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exsert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exsert

لغات نزدیک exsert

پیشنهاد بهبود معانی