این لغت در حالت صفت (adjective) و قید (adverb) به شکلهای faceup و face-up نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری face up رایج است.
قبول کردن، پذیرفتن، کنار آمدن (واقعیت)، مواجه شدن، روبهرو شدن (خطر و مشکل و غیره)
I had to face up to the fact that I had made a mistake.
باید این حقیقت را قبول میکردم که اشتباه کردهام.
We need to face up to the challenges ahead and find a solution.
باید با چالشهای پیشرو روبهرو شویم و راهحلی پیدا کنیم.
روبهبالا (ورق و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw a deck of cards face up on the table.
یک دسته کارت روبهبالا روی میز دیدم.
He placed the cards face-up on the table.
کارتها را روبهبالا روی میز گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «face up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/face-up-2