آخرین به‌روزرسانی:

Fail Miserably

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

به طرز فجیعی شکست خوردن/شکست مفتضحانه خوردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He tried to cook dinner, but he failed miserably.

او سعی کرد شام بپزد، اما به طرز فجیعی شکست خورد.

The team failed miserably in the competition.

تیم در مسابقه شکست مفتضحانه‌ای خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fail miserably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fail miserably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fail-miserably

لغات نزدیک fail miserably

پیشنهاد بهبود معانی