فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Falafel

fəˈlɑːfl fəˈlæfl

شکل جمع:

falafel

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی:  felafel

همچنین در حالت جمع می‌توان از felafel به‌جای falafel استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

غذا و آشپزی فلافل (غذایی شبیه کتلت که از نخود، سبزیجات و ادویه‌های تند تهیه می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She loves making falafel using fresh ingredients.

او عاشق تهیه‌ی فلافل با استفاده از مواد تازه است.

In many cities around the world, felafel is a popular street food.

در بسیاری از شهرهای جهان، فلافل غذای خیابانی‌ محبوبی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falafel

  1. noun a deep-fried ball or patty made from ground chickpeas, fava beans, or both
    Synonyms:
    felafel

ارجاع به لغت falafel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falafel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/falafel

لغات نزدیک falafel

پیشنهاد بهبود معانی