فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Family Ties

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun

پیوندهای خانوادگی، روابط خانوادگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She values her family ties above all else.

او برای روابط خانوادگی خود بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل است.

Family ties can sometimes complicate personal relationships and decisions.

پیوندهای خانوادگی گاهی‌اوقات می‌توانند روابط و تصمیمات شخصی را پیچیده کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They maintain close family ties despite the distance.

آن‌ها با وجود دوری پیوندهای خانوادگی نزدیک خود را حفظ می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد family ties

  1. noun the connections and relationships that exist between members of a family

ارجاع به لغت family ties

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «family ties» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/family-ties

لغات نزدیک family ties

پیشنهاد بهبود معانی