امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Family Ties

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun
پیوندهای خانوادگی، روابط خانوادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She values her family ties above all else.
- او برای روابط خانوادگی خود بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل است.
- Family ties can sometimes complicate personal relationships and decisions.
- پیوندهای خانوادگی گاهی‌اوقات می‌توانند روابط و تصمیمات شخصی را پیچیده کنند.
- They maintain close family ties despite the distance.
- آن‌ها با وجود دوری پیوندهای خانوادگی نزدیک خود را حفظ می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد family ties

  1. noun the connections and relationships that exist between members of a family

ارجاع به لغت family ties

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «family ties» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/family-ties

لغات نزدیک family ties

پیشنهاد بهبود معانی