خواستن، میل داشتن، حوصله انجام کاری را داشتن، تمایل داشتن، هوس کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I don't feel like cooking tonight.
امشب حوصلهی آشپزی ندارم.
I feel like taking a walk in the park.
میخواهم در پارک قدم بزنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feel like» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feel-like