تخمیرپذیر، قابل تخمیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bacteria feed on fermentable matter in the compost.
باکتریها از مواد تخمیرپذیر در کمپوست تغذیه میکنند.
Some fermentable foods are beneficial for gut bacteria.
برخی غذاهای تخمیرپذیر برای باکتریهای روده مفید هستند.
He avoids fermentable foods to reduce digestive issues.
او برای کاهش مشکلات گوارشی از خوردن غذاهای قابل تخمیر پرهیز میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fermentable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fermentable