پاورقی (قسمتی که به بخشِ سیاسیِ روزنامههای فرانسوی پیوست شده بود و بیشتر شاملِ اخبار غیر سیاسی، شایعات و ... بود.)
She submitted her latest article to the feuilleton section of the magazine.
او آخرین مقالهی خود را به بخش پاورقی مجله ارسال کرد.
Many readers eagerly awaited the weekly feuilleton.
بسیاری از خوانندگان مشتاقانه منتظر پاورقی هفتگی بودند.
کتاب ضمیمهشده، مقالهی ضمیمهشده (وقتی بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The feuilleton included a mix of fiction, poetry, and cultural critiques.
کتاب ضمیمهشده شامل ترکیبی از داستان، شعر و نقد فرهنگی بود.
The feuilleton featured a captivating story about the city's hidden gems.
کتاب ضمیمهشده داستانی گیرا در مورد جواهرات پنهان شهر داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feuilleton» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feuilleton