Feudatory

ˈfjuːdətəri ˈfjuːdətəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
تیولدار، رعیتی که در مقابل بیگاری یا پول زمین در اختیارش گذاشته‌اند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun plural
زمین داده شده در مقابل خدمت، تیول
noun plural
وابسته به رابطه‌ی خان‌خانی (تیول‌دهنده و تیول‌دار)
noun plural
وظیفه‌ی تیول‌دار نسبت به صاحب زمین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد feudatory

  1. noun A person holding a fief; a person who owes allegiance and service to a feudal lord
    Synonyms: vassal, liege, liegeman, liege-subject

ارجاع به لغت feudatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feudatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/feudatory

لغات نزدیک feudatory

پیشنهاد بهبود معانی