با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fishbowl

ˈfɪʃboʊl ˈfɪʃbəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    تنگ ماهی (ظرف شیشه‌ای که در آن ماهی رنگی نگه می‌دارند)
  • noun
    (مجازی) جایی که در آن کردار انسان برای دیگران به‌طور کامل آشکار است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fishbowl

  1. noun A state of affairs in which you have no privacy
    Synonyms: goldfish-bowl, fish-bowl
  2. noun A transparent bowl in which small fish are kept
    Synonyms: fish-bowl, goldfish-bowl

ارجاع به لغت fishbowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fishbowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fishbowl

لغات نزدیک fishbowl

پیشنهاد بهبود معانی