اتاق پرو، رختکن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She stepped into the fitting room to try on the new dress.
او وارد اتاق پرو شد تا لباس جدید را امتحان کند.
The store had a large fitting room with bright lighting.
فروشگاه یک اتاق پرو بزرگ با نورپردازی روشن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fitting room» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fitting-room