Flagellation

ˌflædʒəˈleɪʃn̩ ˌflædʒəˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شلاق‌زنی، تشکیل تاژک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flagellation

  1. noun Beating with a whip or strap or rope as a form of punishment
    Synonyms: whipping, tanning, flogging, lashing

ارجاع به لغت flagellation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flagellation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flagellation

لغات نزدیک flagellation

پیشنهاد بهبود معانی