آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Footboy

ˈfʊt.bɔɪ ˈfʊt.bɔɪ

معنی footboy | جمله با footboy

noun countable

پادو، شاگرد، نوکر، خدمتکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The footboy hurried to deliver the message.

خدمتکار عجله کرد تا پیام را برساند.

He worked as a footboy in the grand estate.

او به‌عنوان شاگرد در املاک بزرگ کار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت footboy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footboy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footboy

لغات نزدیک footboy

پیشنهاد بهبود معانی