با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Footworn

American: fʊtˌwɔːrn British: ˈfʊtwɔːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    خسته‌پای (برای مثال به‌دلیل پیاده‌روی)، کوفته‌پای، ازپای‌افتاده
    • - I did not have the heart to force those footworn soldiers to walk any further.
    • - دلم نمی‌آمد که آن سربازان ازپاافتاده را وادار به پیاده‌روی بیشتری کنم.
  • adjective
    (ساییده یا فرسوده یا نخ‌نما در اثر پاخوردن) پاخورده
    • - a footworn rug
    • - فرش پاخورده
    • - the footworn steps of Agha Amoo's roof
    • - پله‌های ساییده‌شده‌ی بام (خانه‌ی) آقاعمو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت footworn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footworn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/footworn

لغات نزدیک footworn

پیشنهاد بهبود معانی