آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Fractionalize

ˈfrækʃənəˌlaɪz ˈfrækʃənəlaɪz

گذشته‌ی ساده:

fractionalized

شکل سوم:

fractionalized

سوم‌شخص مفرد:

fractionalizes

وجه وصفی حال:

fractionalizing

معنی fractionalize | جمله با fractionalize

verb - transitive

تکه‌تکه کردن، تجزیه کردن، تقسیم کردن (به بخش‌های کوچک‌تر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The system fractionalizes data into separate components for easier processing.

سیستم، داده‌ها را برای پردازش آسان‌تر به اجزای جداگانه تقسیم می‌کند.

The land was fractionalized into small plots after the reform.

زمین، پس‌از اصلاحات به قطعات کوچک تکه‌تکه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fractionalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fractionalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fractionalize

لغات نزدیک fractionalize

پیشنهاد بهبود معانی