فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Frisbee

ˈfrɪzbi ˈfrɪzbi

شکل جمع:

frisbees

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

نام تجاری فریزبی، بشقاب‌پرنده (نوعی وسیله‌ی بازی از یک صفحه‌ی مدوّر لبه‌دار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His favorite toy is a bright red Frisbee.

اسباب‌بازی مورد علاقه‌ی او یک فریزبی قرمز روشن است.

The dog eagerly chased the Frisbee across the park.

سگ مشتاقانه بشقاب‌پرنده را در سراسر پارک تعقیب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت Frisbee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Frisbee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frisbee

لغات نزدیک Frisbee

پیشنهاد بهبود معانی