ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Fusiform

American: ˈfjuːzəfɔːrm British: ˈfjuːzɪfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    دوک‌مانند، مخروطی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fusiform

  1. adjective Tapering at each end
    Synonyms: spindle-shaped, cigar-shaped

ارجاع به لغت fusiform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fusiform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fusiform

لغات نزدیک fusiform

پیشنهاد بهبود معانی