سنگتمام گذاشتن، از دلوجان مایه گذاشتن، تمام تلاش خود را به کار بستن، با تمام وجود تلاش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My friend went the extra mile to help me.
دوستم برای کمک به من از دلوجان مایه گذاشت.
He went the extra mile to ensure everything was finished on time.
او برای اینکه مطمئن شود همهچیز بهموقع به اتمام رسیده سنگتمام گذاشت.
Our teacher goes the extra mile to teach us.
معلممان در درس دادن به ما با تمام وجود تلاش میکند.
He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends.
او مرد خوبی است؛ همیشه آماده است که برای دوستانش تمام تلاش خود را به کار ببندد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go the extra mile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-the-extra-mile