با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pea

piː piː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    peas

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع pease به‌ جای peas استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    گیاه‌شناسی نخودفرنگی، نخودسبز
    • - I love eating peas with my dinner.
    • - من عاشق خوردن نخودفرنگی همراه شامم هستم.
    • - My favorite soup is pea soup.
    • - سوپ موردعلاقه‌ی من سوپ نخودفرنگی است.
    • - The pea rolled off the plate and onto the floor.
    • - نخودفرنگی از بشقاب غلتید و روی زمین افتاد.
  • noun countable
    گیاه‌شناسی غلاف نخودفرنگی، غلاف نخودسبز
    • - The peas were bursting with plump, green seeds.
    • - غلاف‌های نخودفرنگی از دانه‌های چاق و سبز ترکیده بودند.
    • - The toddler picked up a single pea and examined it curiously.
    • - کودک نوپا یک غلاف نخودفرنگی را برداشت و با کنجکاوی آن را بررسی کرد.
  • noun countable
    شبه نخودفرنگی (ازنظر اندازه یا شکل)
    • - The doctor discovered a small, round pea-sized lump on his patient's neck.
    • - دکتر یک توده‌ی کوچک و گرد به‌اندازه‌ی نخود را روی گردن بیمارش پیدا کرد.
    • - She carefully placed each pea in its designated spot on the game board.
    • - او بااحتیاط هر شبه نخود را در محل تعیین‌شده‌ی خود روی تخته‌ی بازی قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pea

  1. noun A leguminous plant of the genus Pisum with small white flowers and long green pods containing edible green seeds
    Synonyms: bean, identical, the same, pea plant, caper, similar, legume, pod

Phrasal verbs

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت pea

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pea» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pea

لغات نزدیک pea

پیشنهاد بهبود معانی