آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Go About

معنی go about

phrasal verb

درگیر انجام کاری بودن، تعهد کردن، متعهد شدن، عهده‌دار شدن، به‌ عهده گرفتن

phrasal verb

به دور محور گشتن، سیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد go about

  1. phrasal verb undertake
    Synonyms:
    begin tackle approach engage in work at set about be employed occupy oneself with devote oneself to get busy with

ارجاع به لغت go about

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go about» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-about

لغات نزدیک go about

پیشنهاد بهبود معانی