آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Google

ˈɡuːɡl ˈɡuːɡl

گذشته‌ی ساده:

googled

شکل سوم:

googled

سوم‌شخص مفرد:

googles

وجه وصفی حال:

googling

معنی Google | جمله با Google

noun uncountable

نام تجاری گوگل (موتور جست‌وجو)

Many people start their day by checking news on Google.

خیلی‌ها روزشان را با بررسی اخبار در گوگل شروع می‌کنند.

I always use Google to look up new words in English.

من همیشه برای پیدا کردن کلمات جدید انگلیسی از گوگل استفاده می‌کنم.

verb - intransitive verb - transitive B2

در گوگل جست‌وجو کردن، گوگل کردن، در اینترنت (با گوگل) دنبال چیزی گشتن، سرچ کردن در گوگل

شکل نوشتاری دیگر: google

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He quickly googled the movie title to see who the director was.

او سریعاً نام فیلم را گوگل کرد تا ببیند کارگردانش چه کسی است.

I often google images when I need inspiration for design.

من اغلب وقتی به ایده‌ای برای طراحی نیاز دارم، عکس‌ها را در گوگل سرچ می‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت Google

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Google» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/google

لغات نزدیک Google

پیشنهاد بهبود معانی