گذشتهی ساده:
googledشکل سوم:
googledسومشخص مفرد:
googlesوجه وصفی حال:
googlingنام تجاری گوگل (موتور جستوجو)
Many people start their day by checking news on Google.
خیلیها روزشان را با بررسی اخبار در گوگل شروع میکنند.
I always use Google to look up new words in English.
من همیشه برای پیدا کردن کلمات جدید انگلیسی از گوگل استفاده میکنم.
در گوگل جستوجو کردن، گوگل کردن، در اینترنت (با گوگل) دنبال چیزی گشتن، سرچ کردن در گوگل
شکل نوشتاری دیگر: google
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He quickly googled the movie title to see who the director was.
او سریعاً نام فیلم را گوگل کرد تا ببیند کارگردانش چه کسی است.
I often google images when I need inspiration for design.
من اغلب وقتی به ایدهای برای طراحی نیاز دارم، عکسها را در گوگل سرچ میکنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Google» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/google