فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Goofy

ˈɡuːfi ˈɡuːfi

صفت تفضیلی:

goofier

صفت عالی:

goofiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

احمق، کارنکن، از زیر کار در رو، لوس و مهمل، پریشان‌عقل، اشتباه‌کار، شورتی، دست‌و‌پا‌چلفتی، خنده‌آور

Despite his goofy appearance, he is an intelligent and hard-working person.

باوجود ظاهر خنده‌دارش آدم باهوش و پرکاری است.

I like Jim, but he's a little goofy.

از جیم خوشم می‌آید؛ اما او کمی احمق است.

adjective

احمقانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد goofy

  1. adjective silly
    Synonyms:
    stupid foolish idiotic crazy nutty dopey wacky weird kooky dotty ditzy daffy screwy empty-headed flaky

ارجاع به لغت goofy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «goofy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/goofy

لغات نزدیک goofy

پیشنهاد بهبود معانی