شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): half sole
نیمتخت کردن (کفش)
I decided to half-sole my favorite pair of sneakers instead of throwing them away.
تصمیم گرفتم به جای دور انداختن کفش ورزشی موردعلاقهام، آن را نیمتخت کنم.
Instead of buying new running shoes, I opted to half-sole my current pair to save some money.
به جای خرید کفشهای رانینگ جدید، برای صرفهجویی در هزینه، این جفت کفش فعلیام را نیمتخت کردم.
نیمزیره، نیمکف (ته کفش)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shoemaker recommended adding a half sole to the high heels to prolong their life and improve stability.
کفاش توصیه کرد که برای افزایش عمر و پایداری کفش پاشنهبلند، نیمزیره به آن اضافه کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-sole» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-sole