با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Half-sole

hæf soʊl hɑːf səʊl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): half sole

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    نیم‌تخت کردن (کفش)
    • - I decided to half-sole my favorite pair of sneakers instead of throwing them away.
    • - تصمیم گرفتم به جای دور انداختن کفش‌ ورزشی موردعلاقه‌ام، آن‌ را نیم‌تخت کنم.
    • - Instead of buying new running shoes, I opted to half-sole my current pair to save some money.
    • - به‌ جای خرید کفش‌های رانینگ جدید، برای صرفه‌جویی در هزینه، این جفت کفش فعلی‌ام را نیم‌تخت کردم.
  • noun
    نیم‌زیره، نیم‌کف (ته کفش)
    • - The shoemaker recommended adding a half sole to the high heels to prolong their life and improve stability.
    • - کفاش توصیه کرد که برای افزایش عمر و پایداری کفش‌ پاشنه‌بلند، نیم‌زیره به آن اضافه کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت half-sole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half-sole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half-sole

لغات نزدیک half-sole

پیشنهاد بهبود معانی