۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Handcuffs

ˈhændkʌfs ˈhændkʌfs

گذشته‌ی ساده:

handcuffed

شکل سوم:

handcuffed

وجه وصفی حال:

handcuffing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

دستبند، وسیله‌ای فلزی که بر دست مجرمان و متهمان می‌زنند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a pair of handcuffs

یک جفت دستبند

She was taken to the police station in handcuffs.

او را با دستبند به کلانتری منتقل کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد handcuffs

  1. noun manacles
    Synonyms:
    chains shackles cuffs bracelets fetters wristlets clamps braces snaps iron rings

سوال‌های رایج handcuffs

گذشته‌ی ساده handcuffs چی میشه؟

گذشته‌ی ساده handcuffs در زبان انگلیسی handcuffed است.

شکل سوم handcuffs چی میشه؟

شکل سوم handcuffs در زبان انگلیسی handcuffed است.

وجه وصفی حال handcuffs چی میشه؟

وجه وصفی حال handcuffs در زبان انگلیسی handcuffing است.

ارجاع به لغت handcuffs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handcuffs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handcuffs

لغات نزدیک handcuffs

پیشنهاد بهبود معانی