Harem

ˈhɑːrəm / / ˈher- ˈhɑːrəm / / ˈher- ˈhɑːrim / / hɑːˈriːm ˈhɑːrim / / hɑːˈriːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اندرون، شبستان، جای مقدس، حرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The Emir's wives lived in the harem.
- زنان امیر در حرم‌سرا زندگی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harem

  1. noun Living quarters reserved for wives and concubines and female relatives in a Muslim household
    Synonyms: seraglio, concubines, purdah, zenana, serail, gynaeceum, hareem, oda, stable, serai

ارجاع به لغت harem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harem

لغات نزدیک harem

پیشنهاد بهبود معانی