فارغ از عشق، آزاد از قید عشق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was heart-free and content with being single, enjoying his independence.
او فارغ از عشق بود و از مجرد بودن راضی بود و از استقلال خود لذت میبرد.
After her last breakup, she declared that she was heart-free and would focus on herself for a while.
پس از آخرین جداییاش، او اعلام کرد که از قید عشق آزاد است و برای مدتی روی خودش تمرکز خواهد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heart-free» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heart-free