آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Henry

    ˈhenri ˈhenri

    شکل جمع:

    henries

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: henrys

    معنی henry | جمله با henry

    noun countable

    فیزیک هنری (واحد القاگری)

    To design the transformer, we needed to calculate the required henries for the primary coil.

    برای طراحی ترانسفورماتور، لازم بود مقدار هنری مورد نیاز برای سیم‌پیچ اولیه را محاسبه کنیم.

    Mutual inductance between the two circuits was measured at 0.5 henry.

    القای متقابل بین دو مدار برابر با ۰٫۵ هنری اندازه‌گیری شد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی ناپسند (Hooray Henry) پسر مایه‌دار، آقازاده‌ی پرمدعا، ازمابهتران، پسر پولدار مغرور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    I can’t stand those Hooray Henrys who think money gives them the right to act superior.

    از آن بچه‌پولدارهایی که فکر می‌کنند پول به آن‌ها حق برتری می‌دهد، متنفرم.

    The bar was full of Hooray Henrys showing off their expensive watches.

    بار پر از پسران مایه‌داری بود که ساعت‌های گران‌قیمت‌شان را به رخ می‌کشیدند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد henry

    1. noun A leader of the American Revolution and a famous orator who spoke out against British rule of the American colonies (1736-1799)
      Synonyms:
      patrick henry
    1. noun english chemist who studied the quantities of gas absorbed by water at different temperatures and under different pressures (1775-1836)
      Synonyms:
      William Henry
    1. noun United States physicist who studied electromagnetic phenomena (1791-1878)
      Synonyms:
      joseph henry
    1. noun a unit of inductance in which an induced electromotive force of one volt is produced when the current is varied at the rate of one ampere per second
      Synonyms:
      H

    سوال‌های رایج henry

    شکل جمع henry چی میشه؟

    شکل جمع henry در زبان انگلیسی henries است.

    ارجاع به لغت henry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «henry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/henry

    لغات نزدیک henry

    • - henpecked
    • - henrietta
    • - henry
    • - hent
    • - hentai
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    belongings friendship meet up meetup healthy pussy hearer hearing-impaired heart and soul heartbeat heartthrob heartwarming heavenward association heck محذور محسن مدهوش مرعی مزاح مزمزه مستحق مستغلات مستقبل مستور مشکین لاغری لاک غلط‌گیر لباس زنانه لباس عروس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.