فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

H

eɪtʃ eɪtʃ

شکل جمع:

hs

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از H's یا h's به‌جای Hs استفاده کرد.

h در معنای سوم مخفف لغت hour است.

h در معنای چهارم مخفف لغت height است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

H (هشتمین حرف الفبای انگلیسی)

He wrote a large H on the paper.

او H بزرگی را روی کاغذ نوشت.

The word "hat" begins with the letter H.

کلمه "hat" با حرف H شروع می‌شود.

noun countable

زیست‌شناسی (سرده) انسان

h در این معنی مخفف کلمه‌ی homo است.

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

H behavior varies significantly across different environments.

رفتار انسان در محیط‌های مختلف به‌طور قابل توجهی متفاوت است.

Researchers are studying H diversity in ancient populations.

محققان درحال مطالعه‌ی تنوع انسان در جمعیت‌های باستانی هستند.

abbreviation noun countable

تقویم (h) ساعت

The flight duration is 12 hs.

مدت‌زمان پرواز ۱۲ ساعت است.

The meeting will start at 14:00 h.

جلسه در ساعت ۱۴ بعدازظهر آغاز می‌شود.

abbreviation noun

ریاضی فیزیک (h) ارتفاع، بلندی، بلندا، فرازا

The table's h is 30 inches.

ارتفاع این میز ۳۰ اینچ است.

She measured the h of the box.

او بلندای جعبه را اندازه‌گیری کرد.

symbol uncountable

شیمی عنصر شیمیایی (H) هیدروژن، عنصر هیدروژن، گاز هیدروژن (نماد شیمیایی عنصر Hydrogen)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

H is the lightest element on the periodic table.

هیدروژن سبک‌ترین عنصر جدول تناوبی است.

In water, two H atoms bond with one O atom.

در آب، دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن پیوند دارند.

symbol

زیست‌شناسی شیمی هیستیدین (یکی از ۲۰ اسید آمینه‌ی اصلی در ساخت پروتئین‌ها که در بدن انسان و دیگر موجودات زنده نقشی حیاتی ایفا می‌کند) (نماد histidine)

H plays a crucial role in protein synthesis.

هیستیدین در سنتز پروتئین نقش مهمی ایفا می‌کند.

In biochemistry, H is essential for pH regulation.

در بیوشیمی، هیستیدین برای تنظیم پی‌اچ ضروری است.

symbol

فیزیک (h) ثابت پلانک (یکی از بنیادی‌ترین ثابت‌های فیزیک کوانتومی که نشانگر مقیاس انرژی و طول موج است و در تبیین رفتار ذرات زیراتمی نقشی کلیدی ایفا می‌کند) (نماد Planck's constant)

In quantum mechanics, Planck's constant is denoted by the symbol "h".

در مکانیک کوانتومی، ثابت پلانک با نماد "h" نشان داده می‌شود.

The "h" plays a crucial role in the quantization of energy levels.

ثابت پلانک در کوانتیزاسیون سطوح انرژی نقش مهمی ایفا می‌کند.

symbol

شیمی فیزیک آنتالپی، اندرتافت، درون‌گرمی (مقدار کل محتوای انرژی سامانه در فشار و دمای ثابت) (نماد enthalpy)

Enthalpy (H) is crucial for understanding heat transfer.

آنتالپی (H) برای درک انتقال حرارت بسیار مهم است.

In thermodynamics, we often calculate H for various processes.

در ترمودینامیک، ما اغلب آنتالپی را برای فرایندهای مختلفی محاسبه می‌کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد H

  1. a unit of inductance in which an induced electromotive force of one volt is produced when the current is varied at the rate of one ampere per second
    Synonyms:
    henry hydrogen atomic number 1
  1. noun (thermodynamics) a thermodynamic quantity equal to the internal energy of a system plus the product of its volume and pressure
    Synonyms:
    enthalpy heat content total heat
  1. noun The 8th letter of the Roman alphabet
  1. noun the constant of proportionality relating the energy of a photon to its frequency; approximately 6.626 x 10^-34 joule-second
    Synonyms:
    Planck's constant

ارجاع به لغت H

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «H» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/h

لغات نزدیک H

پیشنهاد بهبود معانی