۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Hessian

ˈheʃn ˈhesiən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

انگلیسی بریتانیایی چتایی، جوت، کنف‌هندی (نوعی پارچه)

I spotted a hessian bag in the corner of the room.

گوشه‌ی اتاق یک کیف چتایی را دیدم.

The soldier wore a hessian uniform during battle.

سرباز هنگام نبرد یونی‌فرم چتایی به تن داشت.

noun countable

وابسته به ایالت هس، اهل هس، هسین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I met a hessian at the local German festival.

در جشنواره‌ی محلی آلمان با یک هسین آشنا شدم.

The hessian arrived in town with a heavy accent and traditional clothing.

هسین با لهجه‌ی زیاد و لباس سنتی وارد شهر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hessian

  1. noun a freelance fighter
    Synonyms:
    mercenary soldier of fortune adventurer hessian boot jackboot wellington wellington-boot

ارجاع به لغت hessian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hessian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hessian

لغات نزدیک hessian

پیشنهاد بهبود معانی