امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wellington

ˈwelɪŋtən ˈwelɪŋtən ˈwelɪŋtən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable
انگلیسی بریتانیایی چکمه‌ی بلند، چکمه‌ی ولینگتون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The gardener used wellingtons to protect his feet from wet soil.
- باغبان برای محافظت از پاهای خود در برابر خاک خیس از چکمه‌ی بلند استفاده می‌کرد.
- The museum displayed a collection of vintage wellingtons from various eras.
- این موزه مجموعه‌ای از چکمه‌های ولینگتون‌ قدیمی از دوره‌های مختلف را به نمایش گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wellington

  1. noun British general and statesman; he defeated Napoleon at Waterloo; subsequently served as Prime Minister (1769-1852)
    Synonyms:
    Duke of Wellington First Duke of Wellington Arthur Wellesley Iron Duke
  1. noun The capital of New Zealand
    Synonyms:
    capital of New Zealand
  1. noun (19th century) a man's high tasseled boot
    Synonyms:
    hessian boot hessian jackboot wellington-boot

ارجاع به لغت wellington

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wellington» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wellington

لغات نزدیک wellington

پیشنهاد بهبود معانی