با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Histogram

ˈhɪstəɡræm ˈhɪstəɡræm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    ریاضی نمودار ستونی، بافت‌نگاشت، هیستوگرام
    • - The histogram displayed a clear distribution of data points.
    • - هیستوگرام توزیع واضحی از نقاط داده را نشان می‎دهد.
    • - I used a histogram to analyze the frequency of occurrence for each category.
    • - من از یک نمودار ستونی برای تجزیه‌وتحلیل فراوانی وقوع برای هر دسته استفاده کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت histogram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «histogram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/histogram

لغات نزدیک histogram

پیشنهاد بهبود معانی