آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Histogram

ˈhɪstəɡræm ˈhɪstəɡræm

معنی histogram | جمله با histogram

noun countable

ریاضی نمودار ستونی، بافت‌نگاشت، هیستوگرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The histogram displayed a clear distribution of data points.

هیستوگرام توزیع واضحی از نقاط داده را نشان می‎دهد.

I used a histogram to analyze the frequency of occurrence for each category.

من از یک نمودار ستونی برای تجزیه‌وتحلیل فراوانی وقوع برای هر دسته استفاده کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت histogram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «histogram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/histogram

لغات نزدیک histogram

پیشنهاد بهبود معانی