گذشتهی ساده:
holsteredشکل سوم:
holsteredسومشخص مفرد:
holstersوجه وصفی حال:
holsteringشکل جمع:
holstersجلد چرمی، غلاف (سلاح)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She slid the pistol into her holster.
او تپانچه را داخل جلد چرمیاش گذاشت.
The cowboy quickly drew his gun from its holster.
گاوچران بهسرعت تفنگش را از غلاف آن بیرون آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «holster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/holster