گیاهشناسی طالبی، خربزه قندک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I bought a juicy honeydew melon from the grocery store.
من یک طالبی آبدار از خواربارفروشی خریدم.
The sweet aroma of a ripe honeydew melon filled the kitchen.
عطر شیرین طالبی رسیده آشپزخانه را پر کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «honeydew melon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honeydew-melon