فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Horseback

ˈhɔːrsbæk ˈhɔːsbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
بر پشت اسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- on horseback
- سوار بر (پشت) اسب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد horseback

  1. noun a narrow ridge of hills
    Synonyms:
    hogback
  1. adverb on the back of a horse
    Synonyms:
    ahorse ahorseback
  1. adjective
    Synonyms:
    mounted equestrian on a horse by horse bareback in-the-saddle

ارجاع به لغت horseback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horseback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/horseback

لغات نزدیک horseback

پیشنهاد بهبود معانی