فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Housekeeping

ˈhaʊsˌkiːpɪŋ ˈhaʊsˌkiːpɪŋ

شکل جمع:

housekeepings

معنی و نمونه‌جمله

noun

خانه‌داری، اداره منزل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Soghra did our housekeeping for years.

صغرا سال‌ها کارهای خانه‌ی ما را انجام می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد housekeeping

  1. noun household management
    Synonyms:
    housework housewifery home economy domestic science

ارجاع به لغت housekeeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «housekeeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/housekeeping

لغات نزدیک housekeeping

پیشنهاد بهبود معانی