معنی Hz به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

hɜrts hɜːts

توضیحات

Hz مخفف لغت hertz است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation

فیزیک هرتز (واحد اندازه‌گیری فرکانس جریان و به معنی یک دور جریان یا حرکت کامل در ثانیه می‌باشد.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The monitor refreshes at a rate of 144 Hz.

- مانیتور با سرعت ۱۴۴ هرتز به‌روز می‌شود.

- This device operates efficiently at 50 Hz.

- این دستگاه در فرکانس ۵۰ هرتز کار می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Hz

noun The unit of frequency; one hertz has a periodic interval of one second

Synonyms: hertz, cycle per second, cycles/second, cps, cycle

ارجاع به لغت Hz

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «Hz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hz

لغات نزدیک Hz

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند