با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Iffiness

ˈɪfɪnəs ˈɪfɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(عمل) بد بودن، نامطلوب بودن، ناجور بودن
- The iffiness of the weather made our outdoor plans uncertain.
- نامطلوب بودن آب‌وهوا برنامه‌های بیرونی ما را نامشخص می‌کرد.
- The iffiness of their relationship left both partners feeling uneasy.
- بد بودن رابطه‌ی آن‌ها باعث شد هر دو شریک زندگی احساس ناراحتی کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت iffiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iffiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/iffiness

لغات نزدیک iffiness

پیشنهاد بهبود معانی