فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Iffiness

ˈɪfɪnəs ˈɪfɪnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(عمل) بد بودن، نامطلوب بودن، ناجور بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The iffiness of the weather made our outdoor plans uncertain.

نامطلوب بودن آب‌وهوا برنامه‌های بیرونی ما را نامشخص می‌کرد.

The iffiness of their relationship left both partners feeling uneasy.

بد بودن رابطه‌ی آن‌ها باعث شد هر دو شریک زندگی احساس ناراحتی کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت iffiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iffiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iffiness

لغات نزدیک iffiness

پیشنهاد بهبود معانی