فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

In Charge Of

ɪn ˈtʃɑrdʒ ʌv ɪn ˈtʃɑːdʒ ɒv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

مسئول، متصدی، عهده‌دار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Despite being the youngest member of the team, she was put in charge of the project.

علیرغم اینکه جوان‌ترین عضو تیم بود، مسئول پروژه شده بود.

The teacher put him in charge of organizing the class trip to the museum.

معلم او را عهده‌دار سازماندهی اردوی کلاسی به موزه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in charge of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in charge of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-charge-of

لغات نزدیک in charge of

پیشنهاد بهبود معانی