با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

In Charge Of

ɪn ˈtʃɑrdʒ ʌv ɪn ˈtʃɑːdʒ ɒv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom
    مسئول، متصدی، عهده‌دار
    • - Despite being the youngest member of the team, she was put in charge of the project.
    • - علیرغم اینکه جوان‌ترین عضو تیم بود، مسئول پروژه شده بود.
    • - The teacher put him in charge of organizing the class trip to the museum.
    • - معلم او را عهده‌دار سازماندهی اردوی کلاسی به موزه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت in charge of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in charge of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-charge-of

لغات نزدیک in charge of

پیشنهاد بهبود معانی