فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

In-depth

ɪnˈdepθ ɪndepθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    جامع، مفصل، همه‌جانبه، با جزئیات کامل
    • - The journalist conducted an in-depth investigation to uncover the truth.
    • - این روزنامه‌نگار برای کشف حقیقت تحقیقات جامعی را انجام داد.
    • - The book offers an in-depth exploration of the history of Kurdistan.
    • - این کتاب کاوش مفصلی از تاریخ کردستان ارائه می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد in-depth

  1. Synonyms: extensively, thoroughly

ارجاع به لغت in-depth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in-depth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-depth

لغات نزدیک in-depth

پیشنهاد بهبود معانی