گذشتهی ساده:
inbredشکل سوم:
inbredسومشخص مفرد:
inbreedsوجه وصفی حال:
inbreedingتولید کردن، موجب شدن، بهوجود آوردن، پرورش دادن، از جانوران همتیره تخم کشیدن، از یک نژاد ایجاد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
intellectual inbreeding
ناتوانی فکری (در اثر حشر و نشر درونگروهی عقاید)
گذشتهی ساده inbreed در زبان انگلیسی inbred است.
شکل سوم inbreed در زبان انگلیسی inbred است.
وجه وصفی حال inbreed در زبان انگلیسی inbreeding است.
سومشخص مفرد inbreed در زبان انگلیسی inbreeds است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inbreed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inbreed