فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Inbreeding

ˈɪnbriːdɪŋ ˈɪnbriːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    inbred
  • شکل سوم:

    inbred
  • سوم شخص مفرد:

    inbreeds

معنی

  • تخم‌کشی از جانوران هم‌تیره، تولید و تناسل در میان هم‌نژادها، درون‌همسری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت inbreeding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inbreeding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inbreeding

لغات نزدیک inbreeding

پیشنهاد بهبود معانی