فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Inflow Pipe

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      inflow pipes

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    لوله‌ی ورودی (لوله‌ای که جریان مایع یا گاز را به داخل سیستم، مخزن، یا دستگاه هدایت می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The inflow pipe carries fresh water into the storage tank.
    - لوله‌ی ورودی، آب تازه را به داخل مخزن ذخیره هدایت می‌کند.
    - Make sure the inflow pipe is properly connected before starting the pump.
    - پیش‌از راه‌اندازی پمپ، اطمینان حاصل کنید که لوله‌ی ورودی به‌درستی وصل شده باشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inflow pipe

    1. noun a pipe through which a liquid or gas enters a system, container, or device from an external source

    ارجاع به لغت inflow pipe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inflow pipe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflow-pipe

    لغات نزدیک inflow pipe

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه