آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ مهر ۱۴۰۴

    Inhibitor

    ɪnˈhɪbɪt̬ər ɪnˈhɪbɪtə

    معنی inhibitor | جمله با inhibitor

    noun countable

    پزشکی داروسازی مهارکننده، بازدارنده، جلوگیری‌کننده (چیزی که یک فرآیند را متوقف یا کند می‌کند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The enzyme inhibitor effectively halted the reaction in its tracks.

    آنزیم مهارکننده به‌طور موثری واکنش را در مسیر خود متوقف کرد.

    The drug acts as a potent inhibitor, preventing the growth of cancer cells.

    این دارو به‌عنوان بازدارنده‌ای قوی عمل می‌کند و از رشد سلول‌های سرطانی جلوگیری می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inhibitor

    1. noun a substance that retards or stops an activity
      Antonyms:
      activator

    سوال‌های رایج inhibitor

    معنی inhibitor به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «inhibitor» در زبان فارسی به «مهارکننده» یا «بازدارنده» ترجمه می‌شود.

    این واژه در زبان انگلیسی برای اشاره به هر عاملی به کار می‌رود که فرآیندی، واکنش یا عملکردی را کند، متوقف یا محدود می‌کند. «inhibitor» کاربردهای گسترده‌ای در علوم زیستی، شیمی، داروسازی، مهندسی و حتی اقتصاد دارد و نشان‌دهنده‌ی توانایی یک عامل برای کنترل یا کاهش شدت یک پدیده یا فعالیت است.

    در علوم زیستی و پزشکی، «inhibitor» معمولاً به ماده‌ای اشاره دارد که فعالیت آنزیم‌ها، سلول‌ها یا فرآیندهای زیستی را کاهش می‌دهد. برای مثال، “enzyme inhibitors” به موادی گفته می‌شود که عملکرد آنزیم‌ها را کند یا متوقف می‌کنند و در داروسازی برای طراحی داروها بسیار مهم هستند. این کاربرد نشان می‌دهد که «inhibitor» نقش حیاتی در کنترل عملکردهای زیستی و حفظ تعادل در سیستم‌های پیچیده دارد.

    در شیمی و مهندسی، «inhibitor» برای مهار واکنش‌های شیمیایی یا جلوگیری از خوردگی و تخریب مواد به کار می‌رود. جمله‌ی “Corrosion inhibitors protect metal surfaces from rust” بیان می‌کند که مهارکننده‌های خوردگی سطوح فلزی را از زنگ‌زدگی محافظت می‌کنند. این کاربرد، اهمیت «inhibitor» را در صنایع مختلف و کاربردهای عملی نشان می‌دهد و نقش آن را در افزایش دوام و کارایی مواد و فرآیندها برجسته می‌سازد.

    از منظر زبان‌شناسی، «inhibitor» اسم عامی است که از فعل inhibit به معنای «مهار کردن» یا «بازداشتن» ساخته شده است. این واژه معمولاً با پسوند «-or» که نشان‌دهنده‌ی فاعل یا عامل است، ترکیب می‌شود و به موجود یا عاملی اشاره دارد که عملکرد دیگری را محدود می‌کند. چنین ساختاری باعث می‌شود «inhibitor» به شکلی دقیق و علمی مفهوم بازدارندگی را منتقل کند و کاربرد آن در متون تخصصی و علمی بسیار رایج باشد.

    «inhibitor» فراتر از یک واژه‌ی علمی ساده است؛ این واژه نمایانگر مفهوم کنترل، تعدیل و بازداری است. درک دقیق آن به زبان‌آموزان و پژوهشگران کمک می‌کند تا بتوانند عملکردها، واکنش‌ها و عوامل بازدارنده را به شکلی دقیق و تخصصی توصیف کنند. استفاده صحیح از «inhibitor» در متون علمی، صنعتی و پزشکی، نشانه‌ای از تسلط زبانی و توانایی بیان مفاهیم پیچیده به شکل روشن و مؤثر است.

    ارجاع به لغت inhibitor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inhibitor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inhibitor

    لغات نزدیک inhibitor

    • - inhibition
    • - inhibitive
    • - inhibitor
    • - inhomogeneous
    • - inhospitable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.