Initialize

ɪˈnɪʃlaɪz ɪˈnɪʃlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: initialise

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
کامپیوتر راه‌اندازی کردن، راه‌انداختن، مقدار اولیه دادن (تخصیص دادن مقادیر اولیه به متغیرها و ساختارهای داده‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- If you encounter any issues with the Fast Dictionary application, try to re-initialize it.
- اگر با مشکلی در اپلیکیشن فست‌دیکشنری مواجه شدید، سعی کنید آن را مجدداً راه‌اندازی کنید.
- We need to initialise the new printer before we can start printing documents.
- پیش از شروع چاپ مدارک باید چاپگر جدید را راه‌اندازی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد initialize

  1. verb Divide (a disk) into marked sectors so that it may store data
    Synonyms: initialise, format

ارجاع به لغت initialize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «initialize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/initialize

لغات نزدیک initialize

پیشنهاد بهبود معانی