Insobriety

    ˌɪnsəˈbraɪɪtiː ˌɪnsəʊˈbraɪətɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    بدمستی، ناخودداری (به‌ویژه در خوردن مشروب الکلی)، زیاده‌روی (در مشروب)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد insobriety

    1. noun the condition of being intoxicated with alcoholic liquor
      Synonyms:
      drunkenness intoxication inebriation tipsiness inebriety alcoholism crapulence
      Antonyms:
      soberness

    ارجاع به لغت insobriety

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insobriety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insobriety

    لغات نزدیک insobriety

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه