Install Equipment

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
نصب کردن تجهیزات/نصب دستگاه link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- We need to install the new equipment before we can start production.
- قبل از اینکه بتوانیم تولید را شروع کنیم، باید تجهیزات جدید را نصب کنیم.
- The technician came to install the equipment in our office.
- تکنسین آمد تا تجهیزات را در دفتر ما نصب کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت install equipment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «install equipment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/install-equipment

لغات نزدیک install equipment

پیشنهاد بهبود معانی